لختی بااستادشهریار تو بمان و دگراناز تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگرانرفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگرانما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردیتو بما شیرینی سخن...ادامه مطلب
شیرینی سخنخواهم گرفتن اکنون آن مایه صور رادامی نهادهام خوش آن قبله نظر رادیوار گوش دارد آهستهتر سخن گوای عقل بام بررو ای دل بگیر در رااعدا که در کمی شیرینی سخن...ادامه مطلب
من نه عاشق بودمو نه محتاج نگاهی که بلغزد بر منمن خودم بودم و یک حس غریبکه به صد عشق و هوس می ارزیدمن خودم بودم و دستی که صداقت می کاشتگر چه در حسرت گ شیرینی سخن...ادامه مطلب